باران ببار
ببار و خیابان ها را غرق کن
بر سر چهار راه
در انتظار نوحیم
باران ببار و تنگ حوصلگی مکن
آب،اگر از سر نگذشته باشد
کشتی نوح
نخواهد رسید
نوح خواهد آمد
و کبوترش را
بر میدان ها و اداره های دفن شده در طوفان
رها خواهد کرد
تا بر بانک ها بنیشد
و از رستگاری خبر می آورد
قدری شتاب کن باران
ببین
دلال های چوب
چگونه به هر سوئی می دوند و عرق می ریزند
باران
ببار و خیابان ها را غرق کن
و فقط لامپ ها را نپوشان
که چهره نوح را ببینیم
ما از جماعت کشتی
فقط ابلیس را می شناسیم.