شیرین و فرهاد

بگو که دلدارت منم یار وفادارت منم

بگو تو راه عاشقی همدم و همراهت منم

بگو تا تیشه بزنم تیشه به کوهها بزنم

منم که فرهاد توام آخه تو شیرین منی

بگو تموم شه دلهره دلهره های شب من

بگو تموم شه اشک من اشک شبای سرد من

من با خیالت همه شب اشک میریزم ? اشک میریزم

با خاطرات عشق تو قلبمو پر پر می کنم

گفتم خریدارت منم گفتی خریداری شدم

گفتم به جونم می خرم گفتی نداره ارزشی

گفتم که دلواپستم نکنه بیراهه بری

گفتی که کار عاشقاست تنهایی و دلواپسی

گفتم که دیوونه نشو عاشق تر از من چه کسی

گفتی که دیوونه تویی تو این روزا عاشق می شی

بگو که میشناسی منو همون که دیوونه ی توست

همونی که با یک نگاه شده اسیر و مبتلا

نگو که بی وفا شدی دلداده ی رویا شدی

نگو تموم فکر تو اینجا که نیست جای دیگست

بگو هنوزم عاشقی دلواپس حال منی

بگو بهونه ی توام عشق توام مال توام

بگو که هم صدا بشیم آخر عاشقا بشیم

بگو که حسرت نخوریم تا پای جون ما با همیم

بگو تو هم سخت برات دقیقه های بی منو

بگو که باورت شده حرفای من رویای من

بگو که اشکای تو هم اب میشن از دوریه من

دل صبور عاشقت تنگه برای دیدنم

حرفای من تموم شده منتظره دیدنتم

منتظرم تو کوچمون بپیچه عطر تن تو

جون بگیرن گلای سرخ دوباره با دیدن تو
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد