پیشنهادهای عاشقانه

هر وقت که برای همسرتان کارت پستال می فرستید ، روی پاکت آن تمبر عاشقانه ای بزنید
- با ارزش ترین هدیه ممکن را برایش تهیه کنید
- بهترین جمله ای که معشوقتان برایتان نوشته است را قاب کنید و به دیوار اتاقتان بکوبید
- وقتی همسرتان در خانه مشغول خانه تکانی است ، ناهار آنروز را از رستوران تهیه و برایش به منزل ببرید
- در طول سال برای هم نقشه های عاشقانه ای بکشید
- تمام نامه های معشوقتان را با بوسه ، لاک و مهر کنید
- کمد لباسهایش را با اشعار و جملات عاشقانه تزئین نمائید
- ترانه ای که مضمون آن ، معنای نوع ارتباط شما را بیان می کند
- یک عکس نامزدتان را درون کیفتان بگذارید و با غرور آنرا به اقوام و خانواده تان نشان دهید
- درون تقویم همسرتان روز تولد خودتان و تمامی سالگردها را علامت گذاری نمائید
- تمام اوقات فراغت آخر هفته را با هم سر ببرید
- با کمک هم از فرزندتان عکس بگیرید
- برای برخورداری از زندگی عاشقانه فیلمهای بسیار عاشقانه نگاه کنید
- به هنگام صرف صبحانه بجای اینکه ساکت باشید یا روزنامه بخوانید ، با هم گپ بزنید
- دفترچه ای برای نوشتن خاطرات ملاقاتهایتان درست کنید و پس از پایان هر ملاقات علاوه بر خاطرات آن روز ، اندکی در
- مورد وقایع و احساسات خود درباره نامزدتان در آن صفحه بنویسید
- در مسیر های مشخص با هم پیاده روی های طولانی بروید
- در کنا ر هم نوشیدنی میل کنید
- یک شعر عاشقانه کوتاه بر روی کیک تولدش بنویسید
- برای احساسی تر کردن محیط زندگی ، اتاق خوابتان را با رنگ صورتی یا قرمز تیره رنگ آمیزی نمائید
- این را به خاطر بسپارید که باید خانواده و دوستان همسرتان را دوست داشته باشید یا لااقل آنها را تحمل کنید
- صبحها با یک بوسه به همسرتان صبح بخیر بگوئید
- از باغهای گل برای عشقتان دسته های گل بچینید
- از دوستانتان درباره روشها و روابط عاشقانه شان سؤالاتی بپرسید
- همین امشب شامش را قاشق ، قاشق در دهانش بگذارید
- پس از ازدواج نام شاعرانه ای برایش انتخاب کنید
- هر وقت همسرتان به شما هدیه می دهد ، بلافاصله از آن استفاده کنید و همیشه هم آنرا به کار گیرید
- برای عشقتان حساب بانکی خوبی باز کنید
- تکیه کلام مشترکی با هم داشته باشید
- وقتی به او کیف هدیه می دهید ، درون آنرا از اسکناس نو پُر کنید
- وقتی با نامزدتان تماس تلفنی می گیرید ، بعنوان زمینه سخنتان ترانه مورد علاقه اش را پخش کنید
- همیشه عکسش را همراه داشته باشید
- با اتفاق هم ورزش کنید
- در کنار هم با دیدن منظره سقوط یک شهاب سنگی آرزو کنید ... !
- دوران کودکی همدیگر را بازسازی نمائید و این نکته را باور کنید که از همان دوران کودکی بطور ناخودآگاه به یکدیگر عشق می ورزیدید و باز هم عشق را به هم عرضه دارید
- روی آئینه میز توالت پیام عاشقانه کوتاهی بوسیله رژ لب برایش بنویسید . هدایای مورد علاقه هم را به یکدیگر هدیه بدهید و در طول روز تمام احساسات عاشقانه تان را برایش ابراز دارید
- پنج جمله ای که می توانید همیشه به عشقتان بگوئید عبارتند از : تو بهترین هستی ، همیشه دوستت خواهم داشت ، عالی ترین همسر دنیایی ، خیره کننده و جذابی هستی ، تو تنها عشق حقیقی من هستی نیمه شبها را برای قدم زدن انتخاب کنید
- نقاشی کوچکی که در آن احساساتتان را به تصویر کشیده اید ، برایش بکشید
- به هنگام خواب موهابش را نوازش کنید
- و قتی بیمار است ، هر چند سرما خوردگی ساده ای باشد ، حسابی از او پرستاری کنید
- در یک غروب سرد ، ژاکتتان را روی شانه هایش بیاندازید
- در یکی از شبهای گرم تابستان با همدیگر در ایوان منزلتان بخوابید
-تنها از هم صحبتی با نامزدتان لذت ببرید. این موضوع قاعده ای اساسی در روابط عاشقانه است
همیشه عاشق و معشوق هم باشید
-در عوض اینکه تصور کنید هر آنچه شما فکر می کنید عاشقانه است بیاموزید که تصور کنید آنچه همسرتان در ذهن می پروراند عقاید عاشقانه هستند
-صبح زود از خواب برخیزید و در کنار هم نظاره گر طلوع خورشید باشید
-تمای یادگاری های عشق قدیمی تان را از بین ببرید و از این مهمتر این که همه عشقهای گذشته تان را بدست فراموشی بسپارید
-بهترین لباسهایتان را در منزل و برای همسرتان بپوشید
-در مقابل مادر, خواهر و دوستان و همکاران همسرتان از او تعریف کنید چون او بخاطر اینکه شما را بیشتر دوست خواهد داشت
-شبها در گوش همسرتان آوای عشق را نجوا کنید
-در کتابخانه بدنبال کتابها و مجلاتی که در مورد راههای بهبود روابط عاشقانه نوشته شده است بگردید
-هنر خوب صحبت کردن را فرا بگیرید
-درباره زندگی عاشقانه تان از هیچ تلاشی دریغ نورزید
-برای اینکه در روابط عاشقانه خالقانه عمل کنید, روی توسعه دادن نیم کره راست مغزتان کار کنید
-نظریه احمقانه (( زن سالاری)) یا ((مرد سالاری)) را دور بیاندازید چون این نظریه رابطه شما را تحت تاثیر فشار زیادی قرار می دهد
-فقط باید در نظر داشته باشدی که همه ما انسان هستیم
-صبح را با یکدیگر آغاز کنید و در ابتدای روز به روی یکدیگر لبخند بزنید. این روش بسیار خوبی برای اغاز روز است
-عشق واقعی در چیزهای کوچک نهفته است..پس چرا چیزهایی که خاطرات خوش کودکی را بیاد همسرتان می آورند را به او هدیه نمی دهید؟
-وقتی با هم به گردش می روید بذله گو و بشاش باشید
-همین حالا هر چه دستتان است زمین بگذارید نزد همسرتان بروید و به او بگوئید دوستت دارم
-با چهره ای خندان و شاداب بهمراه هدیه کوچک به محل کار نامزدتان بروید
-عاشق پیشه بودن را به روزهای آخر هفته موکول نکنید بلکه بکوشید در تمام طول هفته عاشقانه برخورد کنید
-به خودتان این جرات را بدهید که متفاوت از عشاق دیگر باشید و رفتارتان منحصر بفرد باشد
-به او تعهد بدهید که برای همیشه با او و در کنارش خواهید بود و عاشقانه دوستش خواهید داشت
-کسی که عاشق می شود باید برای تحمل و چشم پوشی از خطاهایی که می بیند اما نمی تواند در مقابل آنها کاری بکند صبور و آرام باشد
-عاشقی باشید که طبق سنن قدیمی و کهن جانش را فدای معشوق می کند
-باهمدیگر و برای همدیگر دعا کنید
-پس از مدتی که از ازدواجتان می گذرد به هتل ماه عسلتان بازگردید و در همان اتاقی که ساکن بودید اقامت کنید
-وقتی همسرتان در بیمارستان بستری است هر روز برایش گل ببرید
-در زمانهای زیر به سراغ همسرتان بروید:
خوشی............عشق.............ناخوشی
-از خودتان شخصیت بزرگی به او نشان بدهید
-به هنگام تماشای تلویزیون همسرتان را در آغوش بگیرید
-از عشقتان دفاع کنید
-هیچ وقت از یک هدیه بعنوان رشوه استفاده نکنید
-بهترین راه حل برای برخورداری از یک زندگی راحت و ایده ال این است که ازدواج کنید
-توسط یک بالن پیام عاشقانه برایش بفرستید
-وقتی نامزدتان را ملاقات می کنید در طول دیدارتان شادابی خود را حفظ کنید
-این موضوع را بخاطر بسپارید که اول باید خودتان را دوست بدارید تا بتوانید براستی همسرتان را دوست داشته باشید
-برای بقیه عمر دادگاه و محکمه یکدیگر باشید
-سبد گل گرانقیمتی از گلهای مورد علاقه اش برایش سفارش بدهید
-هرگاه همسرتان چندان عاشق پیشه نیست مستقیما این مطلب را به او گوشزد نکنید. به او بگوئید که از نظر احساسی تغییر کرده است
-عشق انبوهی از بزرگ نمایی ها و تفاوتهای بین یک شخص و دیگران است
-اجازه ندهید روزهای بارانی مانع از بیان احساسات شما باشند.بلکه در زیر باران در کنار هم قدم بزنید, آواز بخوانید و برقصید
-یکبار دیگر به ماه عسل بروید و اغلب این کار را تکرار کنید
-به همسرتان کتابهایی که دوست دارید هدیه کنید تا متوجه بشود که شما از علائق دیگر او نیز خبر دارید
-با بوسه صبحگاهی همسرتان را از خواب بیدار کنید
-درباره چیزهایی که در زندگی برایتان اهمیت دارد برایش صحبت کنید
-همیشه در همه چیز پیش قدم باشید
-پس از هر جر و بحث و دعوا غرورتان را کنار بگذارید و از همسرتان معذرت خواهی کنید
-سعی کنید احساساتش را متحول بسازید باید همچون محرکی برای قلبش باشید نه مانند یک نوشیدنی آرام بخش
-سنگ صبور و محرم راز یکدیگر باشید
-در مواقع لزوم قوانین روزمره و عرفهای اجتماعی را زیر پا بگذارید
-تا پایان عمر همچون زوجهای جوان بیاندیشید
-در آغاز هر فصل یک سرویس جواهر به او بدهید
-با همسرتان طوری رفتار کنید که در چشم او جذابتر شادتر و دلنشین تر بنظر برسید
-کلمات غیر رمانتیکی که باید حتما از آنها بپرهیز شود را بکار نبرید و همواره از جملات احساسی بهره بگیرید
-فقط برای بانوان : هرگز همسرتان را مسخره نکنید
-همواره بکوشید همسرتان را جذب دلبریها و محبتهای خودتان بکنید
-از اطمینان و اعتماد در قلب همسرتان سرمایه ای جاودانه جمع کنید
-با هم درباره نظریه تان در مورد عشق به بحث بنشینید
-فقط برای آقایان: عشق بازی کنید, جنگ نکنید
-هنر مذاکره کردن را یاد بگیرید چون اینکار کلیدی برای بازکردن درهای عشقی دیرپاست
-در ذهنتان افکار عاشقانه بپرورانید.هر چه بیشتر این کار را انجام دهید احساسات رمانتیک شما بیشتر رشد خواهد کرد و به بار می نشینند
-لباسهایتان را به او قرض بدهید
-بگذارید زمان بگذرد صمیمیت با گذشت زمان زیادتر می شود
-به معجزات بخصوص نوع عاشقانه ان معتقد باشید
-هر شخص بر اساس آنچه اهدا می کند ثروتمند شناخته می شود نه آنچه که دارد
-به همسرتان بگوئید که جذابترین شخص برای شماست
-به خودتان نیز یادآوری کنید که جذابترین شخص برای او هستید
-ازدواج کنید..! ما این کار را کردیم و دیدیم که ارزشش را داشت و موجب پیشرفت روابط عاشقانه شد
-همواره عاشق همسرتان بشید
-اتاق خوابتان را به بهترین و جذابترین وجه بیارائید
-روزهای سخت زندگی را هم در کنار همدیگر آسان کنید
-همیشه به همسرتان بگویید که چقدر دوستش دارید
-روزی را به قدردانی از همسرتان اختصاص دهید
-قلبتان را طوری بسازید که درون آن بین شما و عشقتان نوعی توازن ایده آل وجود بیاورید
-همسرتان را به آرامی و با اشتیاق ببوسید شاید این هنری باشد که برای انجام آن به تمرین نیامند باشید
-در گوش او نجوا کنید

جملات عاشقانه سری 2

شادی را به کوچه های زندگی برگردانیم . با محبت به در خانه ی همسایه زنیم و اشکها را از چشمان پر نور دخترک همسایه که از دوری بابا می نالد پاک کنیم . در کوچه های زندگی گلهای امید بکاریم و با دستان پر محبت خود به آنها آب دهیم تا به شکوفه نشتنشان را با چشم دل ببینیم همان گونه که علی با وجود مظلومیتش از همسایه اش دریغ نکرد ........




وما،بله ماکه ادعامیکنیم شیعه ی اوهستیم نیزباید اگرمثل اونمیتوانیم باشیم به اندازه ی قطره ای در دریای معرفت او باید او و راه و رسم زندگیش را بشناسیم و درک کنیم که همه پاکی بود و صفا .



وقتی کوچه های خلوت و تاریک به کوچه های پر مهر و آباد تبدیل می شود که با پای دل به دیدار همسایه بروی و آنگه که دست نوازشت را بر سر طفلکی زیبا میکشی تا دلش را شاد کنی نه با پول و مقام که با مهر و لطف خود او را مجذوب محبت می کنی و به او می گویی :



تو نیزساز کن نغمه ی باهم بودن را بدون اینکه در نظر بگیری که ازکجایی وچه رنگ ومسلک وآیینی داری .



به امید آن روز که همه ی پیروان ادیان الهی دست به دست هم دهند و بدون نگاه کردن به رنگ پوست و دلبستگی به جا و مکان خود و فقط با تکیه بر او که تنهاست و آورنده ی همه ی خوبیهای عالم و آورنده ی همه پیامبران ، کوچه های پر ز سکوت و ظلم را به کوچه های مهر و وفا تبدیل کنند .



خدایا تو را می پرستم و تنها تو را دوست

دارم خدایا به من قدرتی عطا کن که

بتوانم آن باشم که تو می خواهی .

خدایا تو را در بی کسیهایم به چشم دل

نظاره گر بوده ام ، چگونه باید تو را بخوانم؟

خود نمی دانم.

خدایا این تویی که همه ی وجودم را به

تو تقدیم می کنم

بزار دستا تو دستام ، بیا جلو بشنو تو حرفام من تنهام ، تو رو دیدم و شدم دیوونه ، قلب من قدر تو رو میدونه .







قلب مو بردی با خودت ، رویاهام حلقه زدن به دورت به شوقت ، بردم از یادم شب تاریک رو ، با مهتابی میشم مال تو .







خواستم که رک بهت بگم چقدر دوست دارم عاشقتم و برات میمیرم به خدا ، از وقتی تو رو پیدا کردم و نمیشه دلم از تو جدا.







کنار هر قطره اشکم هزار خاطره دفنه ، اینقد خاطره داریم که گویی قد یک قرنه ، گلو میسوزه از عشقت عشقی که مثل زهره ، ولی بی عشت تو هر دم خنده با لبهای من قهره.







عکس تو همیشه اینجاست ، که نده دوریت عذابم ، بشمارم چندتا ستاره ، که ببینمت تو خوابم ، بیا با من قدم بزن تو کوچه درد دلام ، بکشنه تنهایی من با یک تبسم یه سلام ، پاییز میاد از اشکتو ، واسه خودش غم میاره ، بهار پیش رنگ نگات ، قشنگیشو کم میاره.







همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند...به جز مداد سفید...هیچ کسی به او کار نمی داد... همه می گفتند:{تو به هیچ دردی نمی خوری}... یک شب که مداد رنگی ها...توی سیاهی کاغذ گم شده بودند... مداد سفید تا صبح کار کرد...ماه کشید...مهتاب کشید... و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچک تر شد... صبح توی جعبه ی مداد رنگی...جای خالی او...با هیچ رنگی پر نشد







دیشب تو فکرت بودم که یه قطره اشک از چشمام جاری شد........ از اشک پرسیدم چرا اومدی؟؟ گفت آخه تو چشمات کسی هست که دیگه اونجا جای من نیست






به جرم اینکه خیلی ساده بودم/ به زندان دلت افتاده بودم / اگر چه حکم چشمانت ابد بود/ برای مرگ هم آماده بودم





هر وقت دلتنگ میشم میام پشت قلبت و هی در می زنم پس هر وقت قلبت می زنه بدون دلم برات تنگ شده





نگاه به چشمهای آرام و خسته من نکن، این چشم یک دنیا اشک در آن است! نگاه به چهره پریشان من نکن، این چهره، عاشق چهره توست! دوستت دارم چون که تو اولین و آخرین معشوق من هستی! دوستت دارم چون زمانی که دفتر عشق را می گشایی و میخوانی با خواندن نوشته هایم اشک از چشمانت سرازیر می شود. دوستت دارم چون از زندگی و دنیا گذشته‌ای تا با من بمانی.





سیـب سـرخی را بـه من بخشیـد و رفـت عاقبـت بر عشـق مـن خنـدیـد و رفـت اشـک در چشمــان سـردم حلقــه زد بـی مـروت گریـه ام را دیــد و رفـت چشـم از مـن کنـد و دل از مـن بریـد حـال بیمـار مــرا فهـمیــد و رفـت بـا غـم هجــرش مــدارا مـی کنـم گـر چـه بر زخمــم نمک پاشید و رفـت





هیچ وقت به خودت مغرور نشو ....... برگ ها همیشه وفتی می ریزن که فکر می کنن طلا شدن





تو را به بلندی کوه‏ها، پهنای دشت‏ها، عمق دریاها و به زیبایی گل‏ها دوست دارم. تو را به اندازه‏ی تمام وجودت دوست دارم زیرا هیچ‏کس را بدین‏سان دوست نداشته‏ام! با حسرت سری جنباند و گفت: متاسفم از اینکه نمی‏توانم حرف‏هایت را باور کنم زیرا قلب کوچک من تحمّل، عشق بزرگ تو را ندارد.





میرسد روزی که بی من روزها را سرکنی/ می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی/ می رسد روزی که تنها در کنار عکس من/ نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی



آدما مثله یه کتاب میمونن تا وقتی تموم نشن برای دیگران جذاب هستند ... پس تو هم سعی کن خودتو جلوی دیگران تند تند ورق نزنی برای اینکه وقتی تموم بشی مطمئن باش میرن سره یه کتابه دیگه



راز من ... عشق من..... از چشم ترم زود مرو... صد جانم به فدایت ز برم زود مرو نکنم شکوه که دیر آمدی در بر من لااقل دیر آمدی به سرم زود مرو بنشین یک دم واز چشم ترم زودمرو ای شکسته تو شکستی مویه کردی .... گریه کردی ... از ته دل غصه خوردی . من با هاتم . خاک پاتم . تو صداتم تو صداتم من رفیق گریه هاتم عشق در تو... شور در تو.. بی تو من جایی ندارم... بی تو فردایی ندارم من باهاتم ... مثله بارون تو چشاتم مثله غصه تو صداتم... چون پرنده در هواتم عشق در تو شور در تو بی تو من هیچ....



قدر دست هایم را بیشتر دانستم و قدر چشم هایم را و تازه فهمیدم چه شکوهی دارد... ایستادن بر روی دو پا آن لحظه که...به زمین خوردم!!!



گفتمش آغاز درد عشق چیست؟.... گفت آغازش سراسر بندگیست.... گفتمش پایان آن را هم بگو.... گفت پایان همه شرمندگیست.... گفتمش درمان دردم را بگو.... گفت درمانی ندارد بی دواست.... گفتمش یک اندکی تسکین آن.... گفت تسکینش همه سوز …. فنا ست نیکوست



وارونه چه معنا دارد؟ خواهر کوچکم این را پرسید من به او خندیدم کمی آزرده و حیرت زده گفت: روی دیوار و درختان دیدم باز هم خندیدم گفت دیروز خودم دیدم مهران پسر همسایه پنج وارونه به مینو میداد آنقدر خنده بَرَم داشت که طفلک ترسید ، بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم بعدها وقتی غم سقف کوتاه دلت را خم کرد بی گمان می فهمی? وارونه چه معنا دارد



تو یعنی در سحرگاهی طلایی به یک احساس تشنه آب دادن تو یعنی نسترن های وفا را به رسم مهربانی تاب دادن تو یعنی غربت یک اطلسی را ز شوق آرزو سرشار کردن تو یعنی با طلوع آبی مهر صبور و شوق آرزو سرشار کردن تو را آن قدر در دل می سرایم که دل یعنی ترا زیبا سرودن فدای تو شقایق احساس و رویای بی آغاز سرودن



و یک ذره احساس محبت و عشق در وجودش نیست اوکه باید بخواند نمی فهمد عشق چیست ، شکستن یه قلب چه دردیست دردناک آری او که باید بخواند دیگر لایق این دفتر و نوشته های دلتنگیم نیست......



حالا من یه گوشه تنهام با یه عکس یادگاری
رفتی بی وفا و گفتی که منو دوسم نداری
حالا باز دوباره بارون می خوره رو تن شیشه
اخه چی کم شده از تو که می ری واسه همیشه
عزیزم دنیا کوچیکه تو بگو اخه کجایی
یاد تو می افتم هر وقت
هی می گم جای تو خالی
هی میگم جای تو خالی
تو شبای پر ستاره
دل من هواتو داره
یاد من می مونه نیستی
بودنت خواب و خیاله
روی بام خاطراتت من کبوتر شدم اما
با یه سنگ نفرت تو پریدم از بوم دنیا
حالا بعد رفتن تو من یه گوشه ای نشستم
هی می گم کجایی اخر اخه من دل به کی بستم
دیگه خسته ام از این عشق خیالی
هی میگم جای تو خالی
هی میگم جای تو خالی



کاش می شد بار دیگر نوشت از سر نوشت ...


جملات عاشقانه سری 1

حباب اگر نفس بکشد ، میمیرد





سلام به نازنینی که دیروز عاشقی مان را بیش از غرورش دوست داشت و امروز که غرورش را بیش از من دوست دارد.





دیاری که در آن نیست کسی یار کسی یا رب ای کاش نیقتد به کسی کار کسی.





پازل دل یکی رو بهم زدن هنر نیست هر وقت با تیکه های شکسته دل یک نفر ، یک پازل جدید براش ساختی هنر کردی





آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم شیشه نبودیم که با شنگ بمیریم تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم.





نمی بخشمت....بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی....بخاطر تمام غمهایی که بر صورتم نشاندی .....نمی بخشمت .....بخاطر دلی که برایم شکستی .....بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی.....نمی بخشمت .....بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی.....بخاطر نمکی که بر زخمم گذاردی.... و می بخشمت بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی محبت از درخت آموز که حتی سایه از هیزم شکن هم بر نمی دارد.





در سکوت می توان نگاه را معنا کرد و آن را با عشق به دل پیوند زد می توان بهار را به دیدار برگهای خزان زده برد و برای رازقی های امید از عطر دوست داشتن گفت می خواهم سکوت کنم و تنها به حرف نگاهت گوش کنم.





زندگب زیباست نه به زیبایی حقیقت. حقیقت تلخ است نه به تلخی جدایی.....جدایی سخت است نه به سختی تنهایی.





لحظه ها گذرا و خاطرات ماندگارندحاضرم تمام هستیم را بدهم تا لحظه ها ماندگار و خاطرات گذرا شوند....







کتاب عشق است.ساده ترین درس زندگی آن است : هرگز کسی را میازار . محبت خرجی ندارد ، در حالی که همه چیز را خریداری میکند . خوشبخت کسی است که خدا دلی پر عشق به او ارزانی کرده است وقتی قدرت عشق غلبه کند بر عشق به قدرت ، اون وقته که دنیا طعم صلح رو میچشه ، بهتر اینه که غرورت رو به خاطر عشقت فراموش کنی تا عشقت رو به خاطر غرورت.





هر کسی هم نفس شد دست آخر قفسم شد . من ساده به خیالم که همه کاروکسم شد. اون که عاشقانه خندید خندهای من دزدید زیر چشمه مهربونی خواب یک توطئه میدید.





یادت در ذهنم و عشقت در قلبم و عطر مهربانیت در تمام وجودت است عزیزم محبت را در پاکی نگاهت و صداقت را در وجود مهربانت معنی کردم و بدان که زیباترین لحظه هایم در کنار تو بودن است.







هر وقت خواستی بدونی کسی دوستت داره تو چشماش زول بزن تا عشق رو تو چشماش ببینی اگه نگات کرد عاشقته . اگه خجالت کشید بدون برات میمیره . اگه سرشو انداخت پایین و یه لحظه رفت تو فکر بدون بدونه تو میمیره و اگر هم خندید بدون اصلا دوست نداره




برای دل افتاده یه اتفاق ساده ، به سادگی دل من دل به دل به تو داده



گفتی دوستت دارم . قلبم تندتر از همیشه تپید لبخند زدم و باورت کردم با اینکه می دانم لبها دروغ می گویند . با صدایت مرا نوازش کردی تپش قلبت را حس کردم مهربان و پاک بود در اغوشت غرق محبت شدم به تو تکیه کردم و ارام شدم



چه زیباست نوشتن وقتی می دانی او می خواند چه زیباست سرودن وقتی می دانی او می شنود و چه زیباست جنون وقتی می دانی او می بیند



مهربانی و صداقت تو درست به ظرافت گلبرگ های یک گله نوشکفته است که برای یه پروانه خسته بهترین جای رسیدن به آرامشه



هجوم خواب ها پلک مرا از پا نمی انداخت؛چه شب هایی طلوعت را به جانم منتظر بودم

گاهی وقتها آنقدر غرق در آرزوهای خودت هستی که یادت میره خودتم آرزوی کسی هستی



اگر اسیر خفته ای را دیدید بیدارش نکنید شاید که آزادی را در خواب می بیند



به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد عجب از محبت من که در او اثر ندارد غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل اون خبر ندارد



خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه بعد اون بگه که هرگز نمیخواد تو رو ببینه.



عشق رازی است مقدس. برای کسانی که عاشقند،عشق برای همیشه بی کلام می ماند؛اما برای کسانی که عشق نمی ورزند،عشق شوخیِ بی رحمانه ای بیش نیست



دلی گفت: که آخر چه بود حاصل من؟ عشق فرمود: تا چه بگوید این دل من! عقل نالید: کجا حل شود این مشکل من؟ مرگ خندید: در این خانه‌ی ویرانه‌ی من



وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه وقتی دلت خواست ازغصّه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته



اگر از پایان گرفتن غم هایت نا امید شده ای ، به خاطر بیاور زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای مدیون صبرت در برابر سیاهترین شبی هستی که هیچ دلیلی برای تمام شدن نمی دید



آنگاه که ضربه های تیشه زندگی را بر ریشه آرزوهایت حس می کنی، به خاطر بیاور که زیبایی شهاب ها از شکستن قلب ستارگان است



دلم تنگ است دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است سکوت از کوچه لبریز است صدایم خیس و بارانی است نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است



" بگذار خیال کنم دوستم داری " و از این خیال شبها تا سپیدی روز با ستاره ها باشم



روی گونه تابیدی و رفتی مرا با عشق سنجیدی و رفتی تمام هستی ام نیلوفری بود تو هستی مرا چیدی و رفتی



عاشقی یعنی اسیر دل شدن با هزاران درد و غم یکی شدن عاشقی یعنی طلوع زندگی با صداقت همنشین گل شدن عاشقی یعنی که شبها تا سحر وارد دنیای رویاها شدن عاشقی یعنی تحمل ، انتظار مثل ماه آسمان تنها شدن عاشقی یعنی دو دیده تا ابد پر ز گهر های دریایی شدن



چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشاییست مرا در اوج میخواهی تماشا کن تماشا کن دروغین بودمت دیروزمرا امروز تماشا کن در این دنیا که حتی ابر هم نمی گرید به حال ما همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها